کتاب عزیز زیبای من : افسانه سالیان سال به دنبال عشقش در بیابان ها دوید تا فقط ثانیه ای او را در آغوش کشد و عشقش را ابدی کند؟ ولی خودمانیم محبوب من حبیب من این نوعروس حق ما نبود .آتشش برای ما سوزان است. کاش در شب وصالت ما را هم در شادی ات سهیم کردی درد فراقت امانمان را بریده. سوی چشمانمان را برده .
شادی را از دل هایمان تا ابد گرفته. دیگر لبی برای خنده… محال است! تمام اینها بدون شما بلدی میخواهد و سرزندگی. که ما نه بلد هستیم و نه سرزنده خط به خط این کتاب روایت قصه ای ست جانسوز از لحظات فرزندانی در انتظار پدرشان که در ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ امیدشان ناامید شد. گرمای عشق خانه شان برای همیشه سرد گشت. نه فقط این خانه، بلکه خانه هزاران هزار ایرانی در آن سحرگاه سرد و غمناک به غمکده تبدیل شد.غمکدهای به وسعت ایران پهناور و عزیزمان